نيم نگاهي به راويان امام رضا (ع) (3)
9-3. راويان پر روايت از امام رضا (عليه السلام)
1-9-3. فضل بن شاذان
نجاشي پدر او را از اصحاب يونس دانسته است و در نقل پدرش از امام رضا (عليه السلام) با تشكيك، اين نظر را به قولي نسبت داده است. اما به هر حال پدرش را ثقه معرفي كرده است(1). ظاهر اين كلام آن است كه روايت خود فضل بن شاذان از امام رضا (عليه السلام) از ديدگاه او مردود است. نجاشي خود او را يكي از اصحاب فقيه و متكلم و بزرگ در ميان شيعيان شناخته است. تا آن جا كه تصريح مي كند كه او در جلالت قدر به حدي است كه مشهورتر از توصيف ماست. آمار تأليفات او را تا 280 عنوان نقل كرده است(2). شيخ طوسي پس از تبيين جايگاه علمي او در ميان شيعيان به شمارشي تأليفات بسيار او اقدام كرده است. (3) به نقل فضل بن شاذان از امام رضا (عليه السلام)، وي رواياتي را در موضوع علل احكام شرعي نقل كرده است. شيخ صدوق هم در مشيخه كتاب من لا يحضره الفقيه طريق خودش را به كتاب فضل ذكر كرده است(4). همچنين در كتاب عيون اخبار الرضا (عليه السلام) نيز باب 34 از جزء دوم كتاب را به ذكر اين علل اختصاص داده است. (5)در آخر اين باب از علي بن محمد بن قتيبه نيشابوري راوي اين علل نقل شده كه وي از فضل بن شاذان پرسيد: آيا اين علت هايي كه ذكر كردي از روي استنباط و استخراج بود و نتيجه عقلي بود يا اين كه از شنيده ها و روايات توست؟ پس فضل پاسخ داد: من مراد خداوند را از واجباتش نمي دانم و مراد رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) هم از تشريعات و سنتهايش نمي دانم و اين علت ها را از پيش خود نساخته ام. بلكه علت هايي است كه از مولايم ابوالحسن علي بن موسي الرضا (عليه السلام) يكي پس از ديگري و كم كم شنيده ام و من آنها را جمع كرده ام. ابن قتيبه مي گويد: پس آنها را به نقل از تو از امام رضا (عليه السلام) نقل كنم؟ گفت: بله(6). همين مضمون را به نقل ديگري نيز در آن جا نقل كرده است. (7)
اين نكته با ظاهر كلام نجاشي و نيز ظاهر كلام شيخ طوسي كه او را در شمار اصحاب امام رضا (عليه السلام) و امام جواد (عليه السلام) ذكر نكرده است، منافات دارد. وي در كتب اربعه نيز غير از چند مورد از همين روايت علل كه از طريق صدوق نقل شده است، روايت مستقيم از معصوم (امام رضا (عليه السلام) )روايت ديگري ندارد.
البته طريقي هم كه شيخ صدوق به فضل بن شاذان نقل كرده است ضعيف است. (8)
اينك در جوامع روايي دو روايت در توحيد و دو روايت در نبوت و 11 روايت در امامت، دو روايت در ايمان و كفر، يك روايت در دعا، يك روايت در احتجاج و 13 روايت در مباحث مختلف فقهي و يك حديث هم در موضوع رجال نقل شده است. (9) در مجموع 32 روايت او از امام رضا (عليه السلام) به دست ما رسيده است.
2-9-3. ابراهيم بن ابي محمود خراساني
نجاشي به روايت وي از امام رضا (عليه السلام) تصريح كرده و او را توثيق كرده است. (10) همچنان كه شيخ طوسي هم در رجالش او را در شمار اصحاب امام رضا (عليه السلام) شمرده و او را توثيق كرده و از موالي شمرده است. (11)از او 33 حديث در جوامع روايي باقي مانده است. (12)
3-9-3. اسماعيل بن سعد اشعري قمي
او را شيخ طوسي در شمار اصحاب امام رضا (عليه السلام) شمرده و توثيق كرده است. (13) او تنها از امام رضا (عليه السلام) روايت دارد. در جوامع روايي موجود 21 حديث او از امام رضا (عليه السلام) به ما رسيده است. (14)4-9-3. احمد بن عامر بن سليمان طائي، ابوالجعد
نجاشي او را از نوادگان صالح بن وهب از شهداي كربلا دانسته و نسب او را تا طي ذكر كرده است. او به سال 157ق به دنيا آمده و در سال 174ق يا در نسخه اي 194ق امام رضا (عليه السلام) را ملاقات كرده است. (15) شيخ طوسي نيز او را در شمار اصحاب امام رضا (عليه السلام) برشمرده و فرزندش عبدالله بن احمد را راوي از او معرفي كرده است. (16) خطيب بغدادي نيز او را ساكن سامرا معرفي كرده كه در آن جا از علي بن موسي الرضا (عليه السلام) نقل حديث مي كرده است و فرزندش هم راوي از اوست. (17)فرزند وي در سال 260ق كل احاديث او را شنيده است و مجموعه آنها را « صحيفة الرضا » (18) يا « مسند الرضا » (19) يا « مسند اهل البيت » يا « الرضويات » (20) ناميده است.
نسخه اين كتاب را نجاشي از طريق ابن جندي و او از طريق فرزند احمد و او از خود احمد بن عامر از امام رضا (عليه السلام) نقل مي كند(21).
اين كتاب داراي 240 حديث از امام رضا (عليه السلام) در موضوعات مختلف است. شيخ صدوق در كتاب عيون اخبارالرضا (عليه السلام) 187 حديث را از طريق احمد بن عامر نقل كرده است. (22)
اين كتاب نزد راويان شيعه و سني شناخته شده است و با طرق مختلف نسخه هاي اين كتاب نقل شده است. در مجموع 13 طريق معتبر براي اين كتاب ذكر شده كه همه را در غايت صحت و اعتبار دانسته اند. (23)
5-9-3. احمد بن عمر الحلال (24)
نجاشي او را راوي از امام رضا (عليه السلام) و داراي كتاب « مسائل » از آن امام دانسته است. (25) شيخ طوسي در باب اصحاب امام رضا (عليه السلام) از وي نام برده و او را كوفي و ثقه و ردي الأصل دانسته است. (26)در جوامع روايي موجود از او 14 روايت از امام رضا (عليه السلام) به جاي مانده است. غالب اين روايات در موضوع امامت است. (27)
6-9-3. اسماعيل بن همام كندي
او را نجاشي راوي از امام رضا (عليه السلام) معرفي كرده است و همو و پدر و جدش را ثقه دانسته است. (28)از وي 29 حديث از امام رضا (عليه السلام) در جوامع روايي باقي مانده است. (29)
7-9-3. حسن بن جهم بن بكير بن اعين
نجاشي لقب وي را شيباني دانسته و او را توثيق كرده است. همچنين او را راوي از امام كاظم (عليه السلام) و امام رضا (عليه السلام) معرفي كرده است. (30) وي از خاندان زراره بن اعين است و ابوغالب زراري او را جدّ ادناي خودش معرفي مي كند و درباره او مي گويد: من خواص سيدنا ابوالحسن الرضا (عليه السلام). (31)در جوامع روايي 33 روايت از طريق او از امام رضا (عليه السلام) نقل شده است. (32)
8-9-3. حسن بن علي بن وشاء بجلي
نجاشي او را كوفي و از راويان امام رضا (عليه السلام) و از شخصيت هاي برجسته شيعه معرفي كرده است. (33) شيخ طوسي در چند مورد او را از جمله كساني دانسته كه ابتدا واقفي شدند و سپس با ديدن پاسخ هايي كه امام رضا (عليه السلام) از مسائل بسيار ارائه كردند به امامت ايشان معتقد شد. (34)از او 74 روايت از امام رضا (عليه السلام) نقل شده و در جوامع روايي موجود است. (35)
9-9-3. دارم بن قبيصة بن نهشل تميمي دارمي
نجاشي او را راوي از امام رضا (عليه السلام) دانسته و به نقل از آن امام همام كتاب الوجوه و النظائر و كتاب الناسخ و المنسوخ را گردآورده است. (36) اما او را جرح و تعديل نكرده است. براساس برخي مباني حداكثر اين نكته نشان از امامي مذهب بودن او دارد. ابن غضائري درباره او گفته است: « لا يؤنس بحديثه و لايوثق به » (37).در جوامع روايي موجود او از راويان پر روايت از امام رضا (عليه السلام) است و در مجموع 28 روايت از آن امام دارد. (38)
10-9-3. ريان بن صلت اشعري قمي
نجاشي او را راوي از امام رضا (عليه السلام) معرفي كرده و او را ثقة صدوق برشمرده است. وي به نقل از منبعي كه معرفي نكرده است او را داراي كتابي دانسته كه در آن كلام امام رضا (عليه السلام) را درباره فرق ميان آل و اُمه جمع آورده است. نجاشي سند خود به اين كتاب را ذكر كرده و سپس افزوده كه در نسخه ديگري نام ريان به شبيب را ديده است. (39)شيخ طوسي او را خراساني الاصل و بغدادي معرفي كرده است و در شمار اصحاب امام رضا (عليه السلام) او را توثيق كرده است. (40)
كشي در چند روايت به نقل ها و سندهاي گوناگون داستاني را نقل كرده است كه فضل بن سهل، ريان بن صلت را به جايي از نواحي خراسان مأمور ساخت، او به جهت خداحافظي و طلب دعا و پيراهن و مقداري از دراهم رضوي جهت تبرك از ايشان با واسطه برخي اجازه حضور طلبيد. امام رضا (عليه السلام) پيش از اظهار درخواست او توسط واسطه ها از خواسته او خبر دادند و پس از اجازه حضور او، همان خواسته ها را براي او اجابت كردند. (41)
به نقل او تعداد 19 روايت از امام رضا (عليه السلام) در موضوعات مختلف و بيشتر امامت در جوامع روايي موجود باقي مانده است. (42)
11-9-3. زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد اشعري قمي
نجاشي او را « ثقة جليل عظيم القدر و كان له وجه عند الرضا (عليه السلام) » معرفي كرده است. در شمار تأليفات او هم مسائلش از امام رضا (عليه السلام) را ذكر كرده است. (43) امام رضا (عليه السلام) در نقلي او را « مأمون علي الدين و الدنيا » دانسته اند و براي فراگيري معالم دين به او ارجاع داده اند. (44) علامه حلي او را همراه امام رضا (عليه السلام) در يك سفر حج تا مكه دانسته است. (45)از او در جوامع روايي تعداد 16 روايت باقي مانده است. (46)
12-9-3. سعد بن سعد اشعري قمي
او را نجاشي از راويان امام رضا (عليه السلام) و ثقه معرفي كرده است. وي كتابي را به مسائلش از امام رضا (عليه السلام) اختصاص داده است. (47) شيخ طوسي هم در شمار اصحاب امام رضا (عليه السلام) او را توثيق كرده است. (48)در جوامع روايي موجود تعداد 42 روايت او از امام رضا (عليه السلام) كه غالباً در موضعات فقهي است، باقي مانده است. (49)
13-9-3. سليمان بن جعفر هاشمي
او كه از نوادگان جعفر طيار است، به جعفري نيز شهرت دارد. نجاشي و شيخ طوسي او را از راويان امام رضا (عليه السلام) معرفي كرده و توثيق كرده اند. (50) در جوامع روايي موجود تعداد 70 روايت از امام رضا (عليه السلام) به نقل وي، باقي مانده است. (51)14-9-3. عبدالعزيز بن مهتدي
وي كه از خاندان اشعري قمي است، در شمار اصحاب امام رضا (عليه السلام) شمرده شده و توثيق شده است. (52) كشي در نقلي از فضل بن شاذان درباره او مي گويد:« كان خير قمي في من رأيته و كان وكيل الرضا (عليه السلام) » (53) در نقل هاي ديگري هم مطالبي آمده كه نشانگر آن است كه وي از خواص امام رضا (عليه السلام) بوده است. (54)به واسطه وي، تعداد 5 روايت از امام رضا (عليه السلام) به دست ما رسيده است. (55)
15-9-3. عبيدالله بن علي
در برخي روايات نام او به همين عنوان آمده است. برخي از معجم نگاران نام وي را كه مشترك ميان چند نفر است، هريك به گونه اي تفسير كرده است. برخي او را عبيدالله بن علي بن ابي شعبه الحلبي دانسته اند. (56) برخي ديگر او را عبيدالله بن علي بن سواره دانسته اند. (57) لكن به نظر مي رسد او عبيدالله بن علي بن عبيدالله بن الحسين كه از سادات و آل ابي طالب است باشد. شاهد بر اين امر رواياتي است كه در شأن سادات و سيادت به نقل از عبيدالله بن علي از امام رضا (عليه السلام) آمده است؛ چه آن كه هيچ يك از دو گزينه ديگر سيادت ندارند و تناسب موضوع با اين شخص شاهد بر اين مدعاست. نجاشي در وصف او گفته كه او عابدترين آل ابي طالب در زمان خودش بود و اختصاص او را به حضرت موسي بن جعفر (عليه السلام) و امام رضا (عليه السلام) تصريح كرده است. در رجال كشي و نيز كتاب كافي نقلي را درباره عيادت پدر او از امام رضا (عليه السلام) و عيادت امام رضا (عليه السلام) از پدرش آورده كه در آن نقل تصريح شده كه پدرش و مادرش و فرزندان آنان اهل بهشت هستند. (58)از وي 11 روايت از امام رضا (عليه السلام) باقي مانده است. (59)
16-9-3. محمد بن اسماعيل بن بزيع
خاندان بزيع از خانواده هاي مشهور و نيك و پر كار شيعي بوده اند كه همه آنها از ثقات شمرده شده اند. (60) ايشان را در شمار وزرا دانسته اند. (61)علي بن حسن بن فضال او را « ثقة ثقة عين » معرفي كرده است. (62) شيخ طوسي هم در دو جا از رجالش از وي نام برده و او را توثيق كرده است. (63) در نقلي چنين آمده است كه امام رضا (عليه السلام) اصحاب را ترغيب مي كنند كه مثل ابن بزيع باشند. (64)به نقل از او تعداد 45 روايت از امام رضا (عليه السلام) به ما رسيده است. (65)
17-9-3. محمد بن فضيل ازدي صيرفي
او را شيخ طوسي از اصحاب امام ضا (عليه السلام) شمرده و متهم به غلو دانسته است. (66) شيخ مفيد در رساله عدديه خودش او را از فقها و رؤساي برجسته اي دانسته است كه از آنها حلال و حرام و فتوا و احكام گرفته مي شده و در هيچ موردي طعني بر آنها نبوده است و راهي براي ذمّ آنها وجود ندارد. (67) لكن عبارت شيخ مفيد، معارض با تضعيف صريح شيخ طوسي است. لذا بزرگان رجاليان متأخر توثيق او را نپذيرفته اند. (68)از طريق او تعداد 31 روايت از امام رضا (عليه السلام) براي ما باقي مانده است. (69)
18-9-3. معمر بن خلاد بن ابي خلاد
نجاشي او را بغدادي و راوي از امام رضا (عليه السلام) و ثقه معرفي كرده است. (70)از طريق او تعداد 50 روايت از امام رضا (عليه السلام) در جوامع روايي موجود است. (71)
4. مكاتبات امام رضا (عليه السلام)
در مقام نقل حديث از امام رضا (عليه السلام)، شاهد نقل هاي شفاهي بسياري هستيم. اين نوع نقل به شكل حداكثري، روايات از امام را تشكيل مي دهد. اما در عصر امام رضا (عليه السلام) به جهت ضرورت هايي كه ناشي از دوري راه ها و دسترسي كم به امام براي برخي راويان بود، مكاتبه و نامه نگاري نيز توسط برخي از روايان راه دريافت احاديث بوده است.در جوامع روايي موجود حدود 188 مورد مكاتبه آن حضرت يافت شده است كه گزارش آنها از اين قرار است:
مباحث توحيدي 8 مورد؛ مباحث امامت 13 مورد ؛ كرامات امام 17 مورد؛ مباحث فقهي 111 مورد؛ موعظه 10 مورد؛ نامه درباره واقفه 7 مورد؛ نامه هاي سياسي 4 مورد؛ مباحث مختلف 4 مورد. (72)
به همه اينها بايد رساله و نامه منسوب به ايشان با عنوان « الرسالة الذهبيه »را هم بايد افزود. كه طبق نقلي به درخواست مأمون در مباحث طبي نگارش يافته است. اين رساله به جهت انتساب به آن حضرت مورد بحث هاي جدي قرار گرفته است.
راوياني كه طرف اين مكاتبات بوده اند خود مي توانند موضوع مطالعات جدي قرار گيرند؛ چه آن كه برخي از اين مكاتبات به عنوان اسناد تاريخي براي شناخت آن عصر و شرايط آن مي توانند ياري رسان باشند. برخي نيز عتاب نسبت به اشخاص و برخي تأييد نسبت به آنها را تبيين مي كند. از اين رو جاي مطالعه جامع در اين مكاتبات وجود دارد.
1-4. تأليفات اصحاب امام رضا (عليه السلام)
در منابع مختلفي فهرست تأليفات شيعيان امامي گزارش شده است. در اين منابع، كوشش شده ضمن معرفي مؤلفان از اصحاب هريك از امامان، تأليفات آنها و طريق به اين تأليفات گزارش شود. كتاب فهرست اسما مصنفي الشيعه مشهور به رجال النجاشي مهم ترين كتاب به اين روش نگارش است. در رجال نجاشي دقيقاً صد عنوان مؤلف داراي كتاب يا اصل يا نسخه هستند كه راوي از امام رضا (عليه السلام) هستند. اين گروه برخي داراي يك اثر و برخي داراي آثار متعدد هستند. اين حجم بالاي تأليفات اصحاب آن حضرت، نشان از آن دارد كه نگارش و كتابت داراي چه جايگاه و اهميتي در فرهنگ آن زمانه بوده است.جمع بندي
راويان از امام رضا (عليه السلام) در عصر ايشان از گروه هاي مختلفي تشكيل مي شدند. جايگاه علمي و سياسي و نقش آفريني شخصيت آن امام در آن عصر، كساني را به خدمت ايشان مي كشاند تا از گفتار و كردار ايشان استفاده كنند و براي ديگران نقل كنند.1. اين راويان متعلق به مناطق مختلف جغرافيايي و پهنه وسيع اسلامي آن عصر بوده اند.
2. نوع ارتباطي اين راويان كه منشأ تلقي حديث و به وجود آمدن يك نقل شده، مختلف است. ارتباط نسبي، مولي بودن، خادم بودن، همراهي در سفر، ارتباط خاندان مهم ترين منشأهاي ارتباطي نزديك شمرده مي شود.
3. جايگاه اجتماعي و علمي امام، شخصيت ايشان را محدود به استفاده راويان شيعي نكرد. راوياني وابسته به مذاهب ديگر هم از وجود ايشان بهره جسته و يافته هاي خود را نقل كرده اند.
4. در شمار اصحاب و راويان آن حضرت، برخي فقيهان حضور داشتند كه خود مرجع اصحاب در اخذ حديث و فتوا بوده اند. اين گروه از فقيهان، طبقه خاصي را به خود اختصاص داده اند.
5. ميراث علمي امام رضا (عليه السلام) توسط برخي راويان پر روايت به دست ما رسيده است كه كثرت روايات آنان نشان از جايگاه علمي آنها در عصر خودشان در ميان شيعيان دارد.
6. بسياري از روايات امام رضا (عليه السلام) به شكل مكاتبه بود كه به جهت دوري و كم دسترسي به امام، توسط برخي راويان انجام شد و به اين ترتيب به تحمل حديث و نقل آن اقدام كردند.
منابع :
1. ابن اثير مبارك بن محمد جزري (بي تا)، النهايه في غريب القرآن و الاثر، قاهره: المكتبه الاسلاميه.
2. ابوالعباس احمد بن علي نجاشي كوفي (1418ق)، رجال النجاشي، تحقيق سيد موسي شبيري زنجاني، قم: مؤسسه النشر الاسلامي، چاپ ششم.
3. احمد بن الحسين بن عبيدالله بن الغضائري بغدادي (1380)، رجال ابن الغضائري، تحقيق سيد محمدرضا حسيني جلالي، قم: دارالحديث، چاپ اول.
4. احمد بن محمد بن ابي غالب الزراري (1411ق)، رساله ابي غالب الزراري، تحقيق سيدمحمد رضا حسيني جلالي، قم، مركز البحوث و التحقيقات الاسلاميه، چاپ اول.
5. الاربعين في مناقب اميرالمؤمنين (عليه السلام) ( مخطوط )به نقل از الجامع لرواة و اصحاب الامام الرضا (عليه السلام)، ج2، ص 178.
6. بغدادي، ابن نجار، محمد بن محمود (1398ق)، ذيل تاريخ بغداد، حيدرآباد: محلس دائره المعارف العثمانيه.
7. بغدادي، احمد بن علي خطيب ( 134ق)، تاريخ بغداد، قاهره: مكتبه السعاده.
8. جعفر بن محمد بن قولويه (1356ق)، كامل الزيارات، نجف اشرف: المكتبه المرتضويه.
9. حرعاملي، محمد بن حسن (بي تا)، اثبات الهداة، قم: مكتبه العلميه.
10. حسن بن يوسف مطهر حلي(1411ق)، خلاصه الاقوال، علامه حلي، قم: دارالذخائر.
11. حسيني استرآبادي، محمدباقر (ميرداماد) (1380)، الرواشح السماويه، تحقيق غلامحسين قيصريه ها و نعمت الله الجليلي، قم: دارالحديث، چاپ اول.
12. رافعي قزويني، عبدالكريم بن محممد (1408ق)، التدوين في اخبار القزوين، تصحيح عزيزالله عطاردي، بيروت: دارالكتب العلميه.
13. رجال ابن داود، حسن بن علي حلي (1383)، انتشارات دانشگاه تهران.
14. رجال البرقي، احمد بن محمد بن خالد برقي ( 138ق)، انتشارات دانشگاه تهران.
15. رجال الطوسي، محمد بن حسن طوسي (1381ق)، نجف اشرف: مكتبه الحيدريه.
16. شوشتري، محمدتقي (1410ق)، قاموس الرجال، قم: مؤسسه النشر الاسلامي، چاپ دوم.
17. شيخ طوسي (1384)، اختيار معرفه الرجال، تحقيق حسن مصطفوي، دانشگاه فردوسي مشهد: چاپ اول.
18. صحيفه الامام الرضا (عليه السلام)، به روايت احمد بن عامر طائي، مشهد: آستان قدس رضوي، 1406ق.
19. طوسي، محمد بن حسن (1390ق الف)، الاستبصار فيما اختلاف من الاخبار، نجف اشرف: چاپ سوم.
20. طوسي، محمد بن حسن (1390ق ب)، تهذيب الاحكام، نجف اشرف: چاپ سوم.
21. طوسي، محمد بن حسن (1411ق)، كتاب الغيبه، عبادالله تهراني و علي احمد ناصح، قم: دارالمعارف الاسلاميه.
22. طوسي، محمد بن حسن (1420ق)، الفهرست، تحقيق سيد عبدالعزيز طباطبايي، مكتبه المحقق الطباطبايي، چاپ اول.
23. عاملي، زين الدين بن علي (1422ق)، رسائل الشهيد الثاني، شهيد ثاني، تصحيح رضا مختاري، قم: بوستان كتاب، چاپ اول.
24. عبدالكريم بن محمد بن منصور سمعاني (بي تا)، الانساب، مكتبه المثني بغداد.
25. عطاردي، شيخ عزيزالله (1367)، راويان امام رضا (عليه السلام) در مسند الرضا، مشهد: كنگره جهاني امام رضا (عليه السلام)، چاپ اول.
26. علي احمدي ميانجي (1385)، مكاتيب الائمه، تصحيح مجتبي فرجي، قم: دارالحديث، اول.
27. قزويني، محمد بن حسن (1397ق)، ضيافة الاخوان، قم: مكتبه العلميه.
28. كليني، محمد بن يعقوب (1375)، الكافي، تحقيق علي اكبر غفاري، تهران: الاسلامي.
29. مجلسي، محمدباقر (1403ق)، بحارالانوار الجامعه لدرر الاخبار، بيروت: مؤسسه الوفاء، چاپ دوم.
30. محمد بن علي بن الحسين بن بابويه (1400ق)، الامالي، شيخ صدوق، نجف اشرف: افست مؤسسه اعلمي.
31. محمد بن علي بن حسين بن بابويه (1361)، معاني الاخبار، شيخ صدوق، تهران: افست جامعه مدرسين قم.
32. محمد بن علي بن حسين بن بابويه (1385ق)، علل الشرائع، شيخ صدوق، نجف اشرف: مكتبه الحيدريه.
33. محمد بن علي بن حسين بن بابويه (1391)، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شيخ صدوق، تهران: مكتبه الحيدري.
34. محمد بن علي بن حسين بن بابويه (1413ق)، كتاب من لا يحضره الفقيه، قم: انتشارات جامعه مدرسين.
35. محمد بن علي بن حسين بن بابويه (بي تا)، عيون اخبار الرضا (عليه السلام)، شيخ صدوق، تهران: انتشارات جهان.
36. محمد بن محمد بن نعمان (1379ق)، الاختصاص، شيخ مفيد، تهران: مكتبه الصدوق.
37. محمد بن محمد بن نعمان (1413ق)، جوابات اهل موصل في العدد و الرؤيه، شيخ مفيد، قم: كنگره جهاني هزاره شيخ مفيد، چاپ اول.
38. مسعودي، ابوالحسن علي بن حسين (بي تا)، اثبات الوصيه، نجف اشرف: مكتبه الحيدريه.
39. منزوي تهراني، محمدمحسن (آقابزرگ )(1408ق)، الذريعه الي تصانيف الشيعه، قم: مؤسسه اسماعيليان، چاپ اول.
40. موسوي خويي، سيد ابوالقاسم (1409ق)، معجم رجال الحديث، بيروت: مدينه العلم.
41. نجف، محمد مهدي (1407ق)، لجامع لرواة و اصحاب الامام الرضا (عليه السلام)، مشهد: الموتمر العالمي للامام الرضا (عليه السلام)، چاپ اول.
42. نوري، ميرزا حسين (1407ق)، مستدرك وسائل الشيعه، تحقيق مؤسسه آل البيت (عليهم السلام)، قم: نشر مؤسسه آل البيت عليهم السلام.
پي نوشت ها :
1. نجاشي، 1418ق، ص 306 و 307، ش 840.
2. نجاشي، 1418ق، ص 306 و 307، ش 840.
3. طوسي، 1420، ص 361، ش 564.
4. ابن بابويه، 1413ق، ج4، ص 457.
5. ابن بابويه، بي تا، ج2، ص 99.
6. ابن بابويه، بي تا، ج2، ص 121.
7. ابن بابويه، بي تا، ج2، ص 121.
8. خويي، 1409، ج13، ص 299.
9. عطاردي، 1367، ص 350.
10. نجاشي،1418ق، ص 25، ش 43.
11. طوسي، 1381ق، ص 351، ش 5204.
12. عطاردي، 1367، ص 17.
13. طوسي، 1381ق، ص 352، ش 5206.
14. عطاردي، 1367، ص 86 و 87.
15. نجاشي، 1418ق، ص 100، ش 250.
16. طوسي، 1381ق، ص 367.
17. بغدادي، 1349ق، ج4، ص 336.
18. آقابزرگ، 1408ق، ج15، ص 17 و 18.
19. آقابزرگ، 1408ق، ج21، ص 26.
20. آقابزرگ، 1408ق، ج11، ص 240.
21. نجاشي، 1418ق، ص 100، ش 250.
22. صحيفه الامام الرضا (عليه السلام)، ص 14.
23. نك: مقدمه صحيفه الرضا (عليه السلام).
24. به معناي شيره فروش، بنگريد: نجاشي، 1418ق، ص 99، ش 248.
25. نجاشي، 1418ق، ص 99، ش 248.
26. طوسي، 1381ق، ص 352، ش 5213.
27. عطاردي، 1367، ص 71.
28. نجاشي، 1418ق، ص 30، ش 62.
29. عطاردي، 1367، ص 92.
30. نجاشي، 1418ق، ص 50، ش 109.
31. زراري، 1411ق، ص 116.
32. عطاردي، 1367، ص 109.
33. نجاشي، 1418ق، ص 39، ش 80.
34. طوسي، 1411ق، ص 71؛طوسي، 1390 ق ب، ج4، ص 150.
35. عطاردي، 1367،ص 121 و 122.
36. نجاشي، 1418ق، ص 162، ش 429.
37. ابن غضائري بغدادي، 1380، ص 58، ش 47.
38. عطاردي، 1367، ص 159.
39. نجاشي، 1418ق، ص 165، ش 437.
40. طوسي، 1381ق، ص 357، ش 5293.
41. طوسي، 1384، ص 546، ش 1035.
42. عطاردي، 1367، ص 196.
43. نجاشي، 1418ق، ص 174، ش 458.
44. طوسي، 1382، ص 595، ش 112.
45. خلاصه الاقوال، ص 75.
46. عطاردي، 1367، ص 201.
47. نجاشي، 1418ق، ص 179، ش 470.
48. طوسي، 1381ق، ص 357، ش 5301.
49. عطاردي، 1367، ص 206.
50. نجاشي، 1418ق، ص 182، ش 483؛ طوسي، 1381ق، ص 358، ش 5298.
51. عطاردي، 1367، ص 210.
52. نجاشي، 1418ق، ص 245، ش 642؛ طوسي، 1381ق، ص 360، ش 5324.
53. اختيار معرفه الرجال، ص 483، ش 910.
54. همان، ص 489، ش 931، در شرح حال يونس.
55. عطاردي، 1367، ص 240.
56. عطاردي، 1367، ص 271 و 272.
57. الجامع لرواة و اصحاب الامام الرضا (عليه السلام)، ج1،ص 420.
58. طوسي، 1384، ص 593، ش 1109، شرح حال علي بن عبيدالله.
59. عطاردي، 1367، ص 272.
60. نجاشي، 1418ق، ص 330-332، ش 893.
61. طوسي، 1384، ص 564، ش 1065.
62. نجاشي، 1418ق، ص 331، ش 893.
63. طوسي، 1381ق، ص 364، ش 5393 و ص 377، ش 5393.
64. نجاشي، 1418ق، ص 331،ش 893.
65. عطاردي، 1367، ص 441.
66. طوسي، 1381ق، ص 363، ش 5390.
67. نعمان، 1413ق، ص 31.
68. خويي، 1409، ج17، ص 147.
69. عطاردي، 1367، ص 471.
70. نجاشي، 1418ق، ص 421، ش 1128.
71. عطاردي، 1367، ص 483.
72. مكاتيب الائمه، ج5
ايزدي، مهدي و...[ ديگران]، (1392)، ابعاد شخصيت و زندگي حضرت امام رضا (ع)، تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}